آرمیتاآرمیتا، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 23 روز سن داره

توت فرنگی مامان و بابا

لحظات شیرین

عزیزم هر ثانیه از زندگی رو با تو سپری کردن لذت بخشترین چیز تو این دنیاست نمیدونی چقدر دوست دارم  نمیدونی،فقط روزی که خودت  مامان شدی قادر به درک این حس خواهی شد. آرمیتام همه عمرم همه زندگیم با تمام وجود بهت عشق می ورزم و از خدای بزرگ سپاس گذارم که بهم اجازه داشتن چنین نعمت بزرگی رو داد . از 17تیر ماه همه لحظات با تو شیرین بودن و هست و انشاا.. خواهد بود ،بعضی از عکسات با مزه بودن خواستم تو این پست برات بزارم که جاودانه شن .دوست دارم خیلی خیلی خیلی   کپی اردک بالشتی                        ...
3 شهريور 1393

تولد مامان آرمیتا

تولدم مبارک بلههههههههه نکنه فکر کردی هر ماه قراره فقط برا شما تولد بگیریم امروز 29 خرداد تولد من بود ولی مگه شما اجازه دادی رفتی نشستی پای کیک با اصرار تولد رو به اسم خودت ثبت کردیش امشب خونه بابا جون اینا بودیم آنا اینا هم اومدن اونجا دستشون درد نکنه برا منم کادو آورده بودن راستش از وقتی شما اومدین اکثرا هدیه ها به اسم شماست وایییییییییییییییییی که چقدر من امروز حسودم     نفسم عشقم از امسال تولد من  روز تولد تو هستش چون بااومدن تو بود که  زندگی برا من و بابایی معنی واقعی زندگی رو پیدا کرد دوستتتتتتتتتتتتتتتت داریم    زحمت خرید کیک رو بابایی کشیده بود (دستش دردنکنه)   ...
3 شهريور 1393

تولد یازده ماهگی آرمیتا

جوووووووووووووووووووووونم تولد یازده ماهگیت هم مبارک دوستتتتتتتتتتتتتتتتتت دارم بدون حد و مرز نفسم کم کم داری مستقل میشی و دوست داری رو پاهای خودت زندگی رو تجربه کنی، من و بابایی هم برات یه واکر خریدیم تا لذت این تجربه رو برات دو چندان کنیم  چه ذوقی کردی موقع دیدنش نمیذاشتی که درستش کنیم قربونت برم از دیدن چیزای رنگی واقعا لذت میبری اینم عکسای ماه گردت               اول حمله به شمعها           شمعها تموم شد نوبت گلهاشه       قربونت برم دوست دارم     ...
3 شهريور 1393
1